loading...
عاشقــــانـــــه سلــــــــــطا ن احســــــــــاس
S.F بازدید : 12 پنجشنبه 22 اردیبهشت 1390 نظرات (0)

در ايستگاه قطار به انتظار نشسته ام. مي گويند قرار است قطار خوشبختي بيايد. سالهاست که

در اين ايستگاه به ريل هاي زندگي چشم دوخته ام تا ببينم چه موقع چرخ هاي قطار خوشبختي بر روي اين ريل ها خواهد لغزيد.

صداي سوت قطار مي آيد و کم کم قطار را مي بينم، مي گويند قطار زندگي است، سفيد، سفيد، سفيد.

صداي گريه نوزادي با صداي سوت قطار به گوشم مي رسد، نوزاد اولين نفس عشق را در قطارمي کشد، به سرعت باد از کنارم مي گذرد و من به انتظارنشستم. باز صداي سوت قطار سکوت مرا مي شکند، مي گويند قطار عشق است.

مي خواهم زودتر آن را ببينم، از دوردست ها پيدا مي شود. با خود عشق همراه دارد. سرخ، سرخ، سرخ.

دختري دستان کوچکش را براي من تکان مي دهد و مادرش او را به داخل قطار مي کشد،

چقدر قطار عشق زيباست.پس قطار خوشبختي کي به ايستگاه مي رسد؟

باز صداي سوت قطار سکوت لحظه هايم را مي شکند. ريل هاي زندگي اين بار چه توشه اي همراه دارند؟

قطار جاودانگي و صداي الله اکبر، سبز، سبز، سبز. مرد سوزن بان به کنارم مي آيد وزمزمه مي

کند که بايد برود. سوار قطار ابديت مي شود و مي رود. تنها شدم، او هم رفت ديگر چشمانم

سويي ندارد. صدايي به گوشم مي رسد، صداي سوت قطار است. قطار خوشبختي مي آيد.

چقدر زيباست هفت رنگ عشق و من با آن همراه مي شوم. مي بينم خوشبختي در لحظه هاي

گم شده زندگي من بوده است و من چه بيهوده سال ها به انتظار آن نشسته ام.

خوشبختي در نگاه مرد سوزن بان، در دستان دخترک کوچک نهفته بود.


"خوشبختي خود من بودم، فکرم، عشقم و خدا که هميشه با من بود"

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
سلام اين وب بخاطر يه دختر بي همتا كه تو دنيا تا نداره ساخته شده واين دختربي همتاهمه دنياي منه با همه وجوم دوست دارم عشقم
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 39
  • کل نظرات : 12
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 8
  • آی پی امروز : 2
  • آی پی دیروز : 30
  • بازدید امروز : 4
  • باردید دیروز : 22
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 26
  • بازدید ماه : 26
  • بازدید سال : 393
  • بازدید کلی : 47,635